پارساپارسا، تا این لحظه: 13 سال و 15 روز سن داره

ماجراهای پارسا مرد کوچک

تبننود تبننود تبننودت موبالک موبالک موبالک تبننودت موبالک

عزیز دل مامان    ما دومین سال تولدتو جشن گرفتیم البته با 1روز تاخیر  منتظر موندیم عموسجاد و خاله و سودی بیان  شب برای شام دعوت گرفتیم و بعد شام هم مراسم ........ تو ماه شده بودی ....قند شده بودی .....همینطور بلبل زبونی میکردی    چقدر این چند روز منتظر بودی .....همش میگفتی بادکونک بیگیریم کک تبننود    بعد هم که دستور میدادی کی بیاد وکی نیاد شیطون ... میگفتی آقاجون بیاد .... خیلی خوش گذشت ...مث یه آقا همه کارایی که ازت خواستیمو انجام دادی تا .....رسیدیم به کادوها بعد اون دیگه حواست نبود  ...
6 ارديبهشت 1392
1